دیشب سوپ رویخت روی "شبه فرش" وسط خونمون!
از اونجایی که ریش ریشی و پشمالوئه هیچ رقمه نمیشد تمییزش کنیم،در نتیجه با کمک همدیگه برداشتیم و بردیمش توی حمام یک وجبی مون و شستیمش و بعد با روشی شبیه تردستی آویختیمش تا خشک بشه.
در تموم طول این اتفاقات پسرجان خونه نبود و در منزل همسایه به جهت بازی حضور داشت.
وقتی برگشت خونه سراغ فرش رو گرفت.
منم کرمم گرفت که سر به سرش بذارم.
اولش گفتم که داریم اسباب کشی میکنیمو از این خونه میریم،که اون هم کلی استقبال کرد و ذوق نمود!
بعد گفتم که داریم خونه تکونی میکنیم چون قراره نوروز بیاد.
پسرجان هم بلافاصله پرسید:"چند روز میمونه؟" !
از اونجایی که ریش ریشی و پشمالوئه هیچ رقمه نمیشد تمییزش کنیم،در نتیجه با کمک همدیگه برداشتیم و بردیمش توی حمام یک وجبی مون و شستیمش و بعد با روشی شبیه تردستی آویختیمش تا خشک بشه.
در تموم طول این اتفاقات پسرجان خونه نبود و در منزل همسایه به جهت بازی حضور داشت.
وقتی برگشت خونه سراغ فرش رو گرفت.
منم کرمم گرفت که سر به سرش بذارم.
اولش گفتم که داریم اسباب کشی میکنیمو از این خونه میریم،که اون هم کلی استقبال کرد و ذوق نمود!
بعد گفتم که داریم خونه تکونی میکنیم چون قراره نوروز بیاد.
پسرجان هم بلافاصله پرسید:"چند روز میمونه؟" !