آخرین پست این خونه 1-4-2010 بود.
30-6-2010 تصادف بسیار نا به جا و احمقانه و خاک برسری داشتم که شالوده ی زندگی ام رو به هم پیچید.من فقط زنده موندم! و کم کم خودم رو باز ساختم.
خیلی خسته ام.
گاهی حس میکنم روحم درد میکنه.
امروز یکی از اون روزهاست.
این وبلاگ برای من مثل "قدح خاطرات" برای آلبوس دامبلدور می مونه. هرچی که اینجا هست یا فکر-عقیده و اندیشه ی شخصی من هست و یا یک اتفاق واقعی که اینجا برای خودم ثبتش کرده ام. ممکنه تمامش نباشه اما مطمئنن"واقعی" هستش. نمینویسم که کسی بخونه یا کسی کامنت بذاره.مینوسم چون دوست دارم که بنویسم. لینک نمیکنم و لطفا لینکم نکنید. ضمن اینکه اینجا اکیدن کامنت بازی نداریم!هر کی دوست داره کامنت میذاره و من هم هرجایی دلم بخواد کامنت میذارم. ایام به کام...
آخرین پست این خونه 1-4-2010 بود.
30-6-2010 تصادف بسیار نا به جا و احمقانه و خاک برسری داشتم که شالوده ی زندگی ام رو به هم پیچید.من فقط زنده موندم! و کم کم خودم رو باز ساختم.
خیلی خسته ام.
گاهی حس میکنم روحم درد میکنه.
امروز یکی از اون روزهاست.