روز عاشورا باید میرفتم یک چک رو از بانک میگرفتم.وقتی رفتم بانک آقای تحویلدار فرمودند که چک مورد نظر ۲ تا مشکل عمده داره که وصولش رو غیرممکن میکنه :۱-دیکته ی مبلغ مورد نظر به حروف غلط میباشد.۲-امضای چک با امضایی که در فایل صاحب چک هست مطابقت نمیکنه!
از اونجایی که به هوای اینکه این چک وصول خواهد شد کلی چک به اینور و اونور رد فرموده بودم دست به دامن صادر کننده ی چک شدم و اون بنده ی خدا هم بهم قول داد که خودش رو در عرض ۱۰ دقیقه به اونجا میرسونه که مشکلم رو حل کنه.
البته ۱۰ دقیقه به ۵۰ دقیقه تبدیل شد منتهی اون آقا اومد و جالب اینکه ۳ تا چک دیگه نوشت و آقای تحویلدار به هر ۳ تا چک دیگه اش هم ایراد گرفت و من فهمیدم که این آقای تحویلدار کلا خیلی بیش از حد سختگیره و چک هایی که براش میارن رو باید ضمیمه ی صادر کننده ی چک کنند و برایش بیارن!!
به هرحال با هزار مکافات پول رو گرفتم و بعدش از اونجایی که ظهر عاشورا گذشته بود با زنگ زدن به دوستم و تایید گرفتن بابت اینکه هنوز اونجایی که بهم گفته بود غذا نذری میدن برقراره رفتیم اونجا و جالب ترین ترکیب از ایرانی های عزادار برای عاشورای مقیم امارات رو مشاهده کردم و غذای نذری خوردیم.البته برخلاف پارسال (مسجد ایرانی ها) بی ضد و خورد و صف و جیغ و بزن بزن و من بکش تو بکش!!
البته آقای همسر معتقد هستن که اونجوری درستشه و برای غذای ندری باید کتک خورد و گرنه که میشه رستوران!
خلاصه بعد از صرف غذای نذری برای استفاده کردن هرچه بیشتر از روز تعطیلی مان تشریف بردیم امارات مال که از این فستیوال خرید بهره ای ببریم.
یک بلوز برای خودم و یه شلوار برای پسری خریدیم و چون در دوره ی بحران اقتصادی داریم سیر میکنیم بساز رو برچیدیم و راهی خونمون شدیم.