یه نامه توی یکی از اداره جات دولتی ایران در شهر تهران تو خیابون توپ خونه روی یه میز،یا توی یه فایل یا حتی توی یه پوشه داره باد میخوره و تو روزها و هفته ها و چند ماه هست که منتظری که به دستت برسه...
یه نامه که تو به خاطر صادر شدنش خودت و فک و فامیل ات رو چندین روزه که به آب و آتیش زدی و قرار بود که مثلا ۲ ماه قبل به دستت برسه ،منتهی هنوز نرسیده،توی یکی از اداره جات دولتی ایران در شهر تهران تو خیابون توپ خونه روی یه میز،یا توی یه فایل یا حتی توی یه پوشه داره باد میخوره...
یه نامه که فقط برای پیگیری اش ! یک ماه تمومه داری "هرروز" به انواع و اقسام اداره جات دولتی از خاج از ایران ،زنگ میزنی و خواهش تمنا میکنی و شدیدن بهش نیاز داری، هنوز به دستت نرسیده بلکه توی یکی از اداره جات دولتی ایران در شهر تهران تو خیابون توپ خونه روی یه میز،یا توی یه فایل یا حتی توی یه پوشه داره باد میخوره...
و تو یه ورق مهم از زندگی ات به خاطر اون نامه ورق نمیتونه بخوره...
کل وجودم خشمه.
کل وجودم بغضه و با خودم فکر میکنم که خدایا لااقل تو کمک کن.
خسته ام.
از این سیستم به گل نشسته و آدمهای کپک زده ی نفهم خسته ام.
حال بهم میخوره از آدمی که "میفهمه" در آتشم و به جای اینکه آب بریزه ب آتش درونم "نفت" میپاشه به سرتاپای روحم.
خدایا،نه کاری ازم برمیاد و نه دستم به جایی میرسه.خودت کارم رو درست کن.خدایا...من تنها راهی که میشناسم کمک خواستن از توئه...کمکم کن...
آمین
برام دعا کنید....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر