نمیدونم چند روزه از آخرین نوشته ام اینجا میگذره منتهی توی این مئت خیلی اتفاقات زیادی برام افتاد.
مامان و خواهرهام از تهران اومدند که مهمون ما باشند و اونوقت همونروز بعد از یه مدت طولانی آپاندیس من به شدت درد گرفت و راهی بیمارستانم کرد.
بعد کار به جایی رسید که فرداش مجبور شدم آپاندیسم رو در بیارم و از اونجایی که اوضاع هموگلوبین و آهن خونم بسیار بی ریخت میبود 6 عدد سرم آهن هم بهم وصل کردند.
از اونجایی که بیمه نبودم هزینه ی تموم این کارها چیزی نزدیک به فلک زد.
مامان اینها رفتند.
من بهتر شدم و این وسط چیزی که توجه ام رو خیلی جلب کرد محو شدن چند تا از دوستان بود.
به عبارتی در سکوت و خاموشی چند نفر از دوستانم از لیست دوستی بیرون رفتن.هرجا هستند خوب باشند.
راستی بالاخره امروز یه وبلاگ جدید زدم.
آدرس اش رو وقتی بیشتر من و اون وبلاگ با هم دوست شدیم بهتون میدم.
خوب باشید.